به گزارش سراج24، محمد معصومیان| سیل در گمیشان مانند دشمنی خونسرد پشت دروازههای شرقی شهر در کمین نشسته است تا از شهر بگذرد و به دریا بریزد. در شرق شهر تا چشم کار میکند آب است. خانه ها در آب فرو رفتهاند و قایقهای چوبی مردم را در شهر جا به جا میکنند. در بستر رودخانههایی که از وسط شهر آب را به غرب هدایت میکنند آب به بالاترین سطح رسیده و مردم با چشمان نگران هر روز سطح آب را بررسی میکنند.
ماشین را در خیابانی که منتهی به گمیشان است پارک میکنم تا با قایق به شهر بروم. مامورین نیرویانتظامی اجازه جلوتر رفتن را نمیدهند چون ماشین الات سنگین مشغول دریچه گذاری زیر جاده هستند تا به سرعت تخلیه آب از شرق به غرب و دریا کمک کنند. کنار خیابان قایقهای نظامی و شخصی مشغول مسافرکشی هستند. همراه 10 نفر از گمیشانیها سوار قایق میشوم. لبخند به لب دارند اما وقتی به آبی که تا افق ادامه دارد نگاه میکنند نگرانی در چشمشان موج میزند. احد که تقریبا 35 سال دارد همراه پسر نوجوانش به شهر برمیگردد تا اگر بتواند کمکی به شهرش بکند:« من چند روزی است که دست زن و بچه را گرفتم و بردم در کردکوی خانه خواهرم. اما دلم طاقت نمیآورد آنجا در خانه بنشینم هر روز تنهایی یا با پسرم میایم به خانهام سرمیزنم. در شهر میچرخم تا اگر جایی قرار است جلوی آب بایستیم کیسهایی پر کنم یا اگر جایی آب گرفته بتوانم دریچهایی باز کنم» همینطور که حرف میزنیم قایق با سرعتی آرام و مطمئن به جلو میرود و ناگهان در ورودی یکی از دریچهها به خاطر سرعت آب کمی کج میشود. احد میگوید :«کمی جلوتر بود که بچهها به آب افتادند و شهید شدند از وقتی آنها شهید شدند ما هم دلسردترشدیم»
دور میدان فرمانداری از ماشین پیاده میشوم علیرضا راست میگفت روبه روی ساختمان فرمانداری را آب گرفته است. همینطور که پیش میروم کوچههای شرقی پر از آب است و کوچههای غرب شهر هنوز خشک. آب در رودهای کوچکی که به سمت غرب میروند به بالاترین سطح رسیده. به جادهای میرسم که به سمت آق قلا و گرگان میرود دقیقا همان سمتی که آب شهر را به محاصره درآورده. اینجا زیرنورغروب خورشید انگار شاهد دریایی هول انگیز از آب هستم. واقعا برای توصیف این حجم آب سیل کلمه مناسبی نیست. خانهها در آب فرورفتهاند و چند قایق در دوردست مردم را به خانهها میرسانند. چند محلی کنار چند مهندس مشغول سنجش عمق آب هستند. محلیها با نگرانی از مهندس میپرسند فکر میکنید چقدر طول میکشد آب به دریا بریزد؟ مهندس که مردی جاافتاده است میگوید:«هنوز برآورد درستی نشده شاید خیلی طول بکشد. باید راههای عبور آب از شهر و در نزدیکی دریا بازتر شود که حجم آب بیشتری جا به جا شود» دو مرد محلی با نگرانی به هم نگاه میکنند و میگویند:«اگر انقدر طول بکشد که همه خانههای ما زیر آب میرود» مهندس سری تکان میدهد و لوله بلند سفید را درآب فرو میبرد.
انتهای پیام/